در خبرها آمده بود که حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران از مقدمات طرح انتقال آب دریای عمان و خلیج فارس به فلات مرکزی ایران با بودجهای ۴۰۰۰ میلیارد تومانی، خبر داده است. پیش از این نیز مقامهای مختلف از زنده شدن طرح «ایرانرود» و کشیدن یک کانال ویژه کشتیرانی از خلیج فارس به دریای خزر سخن به میان آورده بودند.
بحث انتقال آب از دریای عمان و خلیج فارس به دریای خزر، و گذر این آب از فلات مرکزی ایران، پیشینهای نسبتاً طولانی دارد و به دهه ۴۰ شمسی میرسد. عدهای امیدوار بودند با ایجاد «ایرانرود» آبراههای قابل کشتیرانی ایجاد شود و تغییری هم در آب و هوای کویری بدهد. گرچه برخی تاریخ طرح این ایده را دوران سلطنت ناصرالدینشاه قاجار میدانند.
روز دوشنبه، وزیر نیرو نیز با تکرار حرفهای رئیس جمهوری گفت که خط انتقال آب خلیج فارس و دریای عمان به یزد ایجاد میشود. رحیم میدانی، معاون وزیر در گرماگرم توجه خبرنگاران به انتخابات مجلس، به وجود چنین طرحی اشاره کرده بود: «انتقال آب از خلیج فارس به مناطق کم آب داخل کشور قطعا یک پروژه جدی در وزارت نیرو است و میتوانم بگویم عملیاتی خواهد شد... سرمایه گذار خصوصی کار خود را در بندرعباس آغاز کرده و در فاز اول، قرار است ۱۲۰ میلیون مترمکعب آب منتقل شود.»
بسیاری از کارشناسان حوزههای مختلف علوم زمین، با این کار بهشدت مخالف بوده و هستند. سالها است که کارشناسان علوم زمین، اقلیمشناسان و پژوهشگران محیط زیست به همراه عدهای از متخصصان منابع آب، از پیامدهای منفی انتقال حوزه به حوزه آب گفتهاند، اما پیمانکاران بزرگ و نیز شرکتهای مهندسی مشاور که با این پیمانکاران ارتباطی قوی و ارگانیک دارند، در مقابل انتقادها روئینتن شدهاند.
کسانی که با زمینریختشناسی آشنا هستند و نقشه توپوگرافیک ایران را مطالعه کردهاند، نیک میدانند که انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران، به این راحتیها نیست و باید با لولههایی بسیار قطور یا تونلهایی عریض و طویل، حجم زیادی آب را به ارتفاع چند صد متری پمپاژ کرد تا به جازموریان و نهایتاً فلات ایران مرکزی برسد.
برخی اما پیشنهاد کردهاند که با آب خلیج فارس و دریای عمان،جازموریان را به عنوان یک مخزن اولیه از آب پر کنند. این تازه بدون در نظر گرفتن میزان تبخیر طبیعی است. دکتر مانوئل بربریان، پدر دانش زمینساخت ایران به عنوان منتقد، در باره انتقال آب و خطرهای مرتبط با آن مینویسد: «لایههای رسوبات نمکی همراه با شن و ماسه و خاک سست نمکزار در کویرهای جازموریان و لوت، و وجود صدها گنبد نمکی (کوه نمکی) در دشت کویر مرکزی در شمال، میزان نمک در آب این کانال و دریاچههای دستکرد در مسیر را افزایش خواهد داد. تبخیر بسیار شدید در هوای بسیار خشک و بسیار گرم این دشتها و فرو رفتن آب شور در آنها، گرفتاریهای دیگری به بار میآورد که برای مبارزه با آنها، هزینههای گزاف بیشتری باید پرداخت شود.»
از سوی دیگر، مهمترین مشکلی که چندان به آن توجه نمیشود، پساب و شورابهای است که نحوه مدیریت آن هنوز نامعلوم است.
آقای روحانی اعلام نکرده است که حجم آبی که میخواهد به مرکز ایران منتقل شود چقدر است، و اینکه آیا قرار است آب شیرین منتقل شود یا آب شور؟
سه سال پیش اعلام شد که قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا طرح اتصال دریای خزر به خلیج فارس و دریای عمان را بررسی کرده است. وزیر وقت نیرو نیز هزینه ساخت چنین کانالی را ۷ میلیارد دلار اعلام کرده بود.
یکسال پیش نیز رئیس کمیسیون امنیت ملی گفت که قرارگاه خاتمالانبیا در حال امکانسنجی برای اتصال دریای خزر به خلیج فارس است.
برخی از مدیران قرارگاه خاتمالانبیا هوادار ساخت کانالی عظیم بین خزر و دریای عمان هستند. اما برخی از کسانی که این دیدگاه را تشویق میکنند، خواستار انتقال آب فلات مرکزی ایران و ایجاد دریاچههایی بزرگ در کویر هستند. اگر قرار باشد آب شور خلیج فارس و یا دریای عمان به ایران مرکزی منتقل شود و فرضاً دریاچه بزرگی در منطقهای کویری ایجاد کنند، بخشی از این آب با نفوذ در آبرفتها، باعث شور شدن ذخیره باقی مانده سفرههای آب زیرزمینی خواهد شد. شور شدن آبهای زیرزمینی، فرایندی است که آثار مخربی بر جای میگذارد.
به علاوه، تغییر وزنی لایههای رویی زمین به خاطر افزوده شدن حجم آب، میتواند تاثیری محرک روی برخی گسلها بگذارد و آنها را فعال کند.
مسئله دیگر، تاثیرات ناشناخته اکولوژیکیای است که بههم خوردن نظم زیستبومها را به دنبال خواهد داشت. کارشناسان حیات وحش و محیط زیست بارها نسبت به خطرهای ایجاد تغییرات بزرگ زیستمحیطی هشدار دادهاند.
در حالتی که قرار باشد بر اساس ایده قدیمی «ایرانرود» آب شور خلیج فارس را به کویر برسانند، جریان آب باید دائمی باشد تا جبران کننده تبخیر زیاد این بخش از فلات مرکزی ایران باشد.
اما اگر بخواهند که آب شیرین شده را به فلات مرکزی برسانند: هزینه شیرین کردن آب شور دریا، بسیار زیاد است و باید سرمایهگذاری بسیار زیادی روی دستگاههای آبشیرین کن و نیروگاههای تولید برق ویژه این سامانه انتقال آب کرد. یک راه، استفاده از نیروگاههای هستهای است؛ مثل کاری که ژاپنیها و یا اسرائیلیها کردهاند. بهرهگیری از نیروگاههای گازی، با افزودن به گازهای گلخانهای، اثری معکوس دارد، اما برخی از کارشناسان دلنگران محیط زیست، نیروگاههای خورشیدی را پیشنهاد میکنند که با توجه به تعداد روزهای آفتابی در سواحل جنوب کشور، منطقی و پایدار بهنظر میرسد. با این حال، میزان سرمایهگذاری بر روی چنین نیروگاههایی برای انتقال آب، بسیار فراتر از ۴۰۰۰ میلیارد تومانی است که حسن روحانی از بودجه اختصاص یافته به این طرح سخن گفته است.
در ایالت کالیفورنیای آمریکا، کارشناسان نسبت به هزینه زیاد نمکزدایی از آب در صورت تداوم خشکسالی هشدار دادهاند. ایجاد مراکز نمکزدایی و نیز یافتن مکانی مناسب برای نمکی که از آب گرفته شده، ارزان نیست و خلاص شدن از بازماندههای فرایند نمکزدایی دشوار است.
نیروی برق دائمی برای تولید انرژی لازم برای انتقال آب، کم نیست و ساخت سامانههای لازم، به عبارتی نیروگاههای لازم، بسیار زیاد است.
یک معاون دیگر وزارت نیرو، هزینه تمام شده برای هر متر مکعب آب از این طریق را برآورد کرده است. علیرضا دائمی در خرداد ۱۳۹۴ گفت: «هماکنون قیمت تمام شده هر متر مکعب آب شیرین شده خلیج فارس و دریای عمان به همراه هزینه انتقال آن برای مرحله اول طرح یک دریا حدود ۳ هزار تومان تخمین زده میشود که نسبت به تعرفههای جاری آب شرب و صنعتی و کشاورزی رقم بالایی است.»
رحیم میدانی، معاون دیگر وزیر نیرو در مهرماه ۱۳۹۴ گفت: «اتکای وزارت نیرو در اجرای پروژهها فقط به اعتبارات دولتی نیست و در جذب اعتبارات بخش خصوصی نیز اقدامات خوبی انجام شده است. با اجرای بخشی از پروژههای آبی کشور قیمت تمام شده هر لیتر آب به ۲ هزار تومان و در صورتی که برخی به سراغ پروژههای نمک زدایی نیز بروند به ۳۰ هزار تومان بابت هر لیتر میرسد، در حالی که قیمت عرضه آب به مصرفکنندگان در کشور نزدیک به ۳۰۰ تومان است.» میدانی اما در دیماه ۱۳۹۴ گفت: «پُر هزینه بودن تامین آب به این روش باعث گرانی آن هم خواهد بود به گونهای که نسبت به فاصله تولید تا محل مصرف، قیمت را متفاوت خواهد کرد. قیمت هر مترمکعب آب که از طریق دریا شیرین سازی و منتقل شود، ۱۲ هزارتومان خواهد بود.»
امسال، ساکنان جزیره قشم مجبور شدند افزایش بهای آب شیرین شده را متحمل شوند وقتی قیمت یک متر مکعب آب شیرین شده از ۶۰۰ تومان به ۴۲۰۰ تومان افزایش یافت.
با وجود اختلاف در اعداد و ارقام، نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که قیمت آب شیرین، کم نیست و بیتوجهی به این مهم، چه از سوی شهروندان و چه از سوی کشاورزان و دیگر مصرف کنندگان، آسیبهای غیر قابل جبرانی به فلات ایران وارد کرده است. برداشت بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی و تبخیر زیاد در شبکههای رو-باز انتقال آب از سدها به کشتزارها و آبیاری پرخطا در چند دهه اخیر، منتهی به نشست زمین و تبدیل دشتها به بیابانهایی لمیزرع شده است که مقایسه وضعیت فعلی با آنچه در سوریه و یمن و عراق در دهه پیش رخ داد، مایه نگرانی بسیاری است.
آغاز پروژههای عظیم بدون ایجاد نیروگاههایی که آثاری منفی بر روی محیط زیست نگذارند، ارزان نیست، و اگر برآورد اولیه هزینه چنین عملیاتی فرضاً ۴۰۰۰ میلیارد تومان باشد، تا زمان پایان اجرا، بنا به تجربههای اجرایی و تغییرات ارزش ریال، میتوان حدس زد که بهای تمام شده میتواند بسیار بالاتر شود.
اما مسئلهای که اینجا از بیشتر مخاطبان پنهان میماند، این است که اجرای پروژههای بسیار بزرگ به کدام نهادها سپرده میشود؟ کدام نهادها با درجه اطمینان بالا از بودجههای کلان برای اجرای رویاهای دولتمردان بهرهمند خواهند شد؟ به نظر میرسد قرارگاه خاتمالانبیا به عنوان بازوی عمرانی و اجرایی سپاه پاسداران، و نیز شرکتهای مشاور بزرگ از جمله مهاب قدس و آب و نیرو که در ساخت سد گتوند شریک بودهاند، سهم عمده را ببرند. سپردن قراردادهای عظیم به سپاه پاسداران، میتواند فشار این نهاد روی دولت روحانی را کاهش دهد.
نبود نظارت روی نحوه اجرای قراردادها و آثاری که بر منابع طبیعی ایران گذاشتهاند، عدم پاسخگویی نهادهای قدرتمند و تاریخچهای که از این سازمانها بر جای مانده، میزان نگرانی حامیان توسعه پایدار و گروههای دلنگران محیط زیست را فزونی میبخشد.
آیا راه حلی برای جبران خشکسالی و بیآبی در نواحی خشک و نیمه خشک وجود دارد؟
بیتوجهی مدیران ارشد به «غنیسازی» سفرههای آب زیرزمینی از طریق تغذیه مصنوعی در آبخوانها، میتواند دلایل متعددی داشته باشد، از جمله بهای کم و سهم بسیار ناچیز برای پیمانکاران بزرگ و شرکتهای مشاور که بقایشان تنها وابسته به پروژههای عظیم است.
با وجود کاهش بارش سالانه، هنوز میتوان بخش بزرگی از سیلابهای فصلی را برای تغذیه مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی استفاده کرد.
بیشتر مدیران وزارت نیرو، پیمانکاران بزرگ و مهندسان شرکتهای مشاور میانهای به قنات ندارند و گمان میبرند که مدیریت سفرههای آب زیرزمینی و احیای شبکههای گسترده قنات در مناطقی که هنوز نشست نکرده، بیهوده است. بیتوجهی به روشهای بومی که سابقهای موثر در طول تاریخ داشتهاند، و عدم بهینهسازی این روشها برای ذخیرهسازی بیشتر آب در مناطق خشک و نیمه خشک را میتوان از نقاط ضعف بزرگ مدیران منابع آب دانست.
علاقه رهبران جهان سومی و کشورهای در حال توسعه به ساخت و افتتاح پروژههای عظیم، پایانناپذیر است. نکته قابل توجه در مورد روسای جمهوری ایران بعد از جنگ ۸ ساله با عراق، خاستگاه کویری آنها است. همه از مناطقی خشک برآمدهاند و نیاز به آب را لمس کردهاند و به نظر میرسد ساخت این همه سد در دوران بعد از جنگ، این مدیران ارشد را سیراب نکرده است.
مقامهای سازمان حفاظت محیط زیست هنوز نسبت به سخنان حسن روحانی واکنش نشان ندادهاند. همین مدیران در مقاطع مختلف زمانی با پروژههای بزرگ انتقال حوزه به حوزه آب، به خاطر اثرات منفی زیست محیطیشان مخالفت کردهاند.
در طول ۵۰ سال اخیر، ایجاد تغییرات بزرگ در طبیعت، آثاری مخرب بر جای گذاشته و نگاه عمرانمحور بدون در نظر گرفتن میزان پایداری پروژهها، چه با همراهی سازمان حفاظت محیط زیست و چه بدون تایید این سازمان، ایران را در راس فهرست کشورهایی با بیشترین فرسایش خاک و از دست دادن منابع آب زیرزمینی قرار داده است. این به معنای پاک کردن آینده نسلهای بعدی است.